مارکو گریگوریان (ارمنی: Մարկոս Գրիգորեան) با نام هنری گریگوری مارک (ارمنی: Գրիգորի Մարկ) زاده ۵ دسامبر ۱۹۲۵ – درگذشته ۲۷ اوت ۲۰۰۷) هنرمند، هنرپیشه سینما، معلم، نگارخانهدار، و مجموعه دار ایرانی-ارمنستانی که به لحاظ آفرینش آثار بدیع و نیز آموزش شماری از مهمترین هنرمندان مدرن ایران همچون حسین زندهرودی، فرامز پیلارام و رضا بانگیر، در هنر مدرن ایران، نقشی کلیدی ایفا نمود.
مارکو گریگوریان در یک خانواده ارمنی در روز شنبه ۵ دسامبر ۱۹۲۵ (۱۴ آذر ۱۳۰۴) در کروپتکین، کراسنودار روسیه دیده به جهان گشود. والدین وی باگرات گریگوریان و شوشانیک مانگویان (هر دو اصالتاً اهل قارص در ارمنستان غربی و زاده ۱۸۸۸ میلادی) نام داشتند.
مارکو کوچکترین در میان سه فرزند خانواده بود. او خواهری به نام گوهاریک (زاده ۱۹۱۸) و یک برادر به نام آندرانیک (زاده ۱۹۲۰) داشت.
در سال ۱۹۳۰ (۱۳۰۹) همراه خانوادهاش به ایران مهاجرت نمود. و در شهر تبریز سکونت گزید.
پس از فوت مادرش خانوادهٔ او به تهران عزیمت نمود. و پس از چند سال به اصفهان رفت.
گریگوریان در سال ۱۹۵۰ (۱۳۲۹) عازم ایتالیا گردید و در آکادمی هنرهای زیبای رم به تحصیل پرداخت.
پس از بازگشت از ایتالیا در سال ۱۹۵۴ (۱۳۳۳) اقدام به تأسیس نگارخانه استتیک در خیابان فردوسی تهران نمود. و نمایشگاههای متعددی را برای نقاشهای مختلف در آنجا برگزار نمود و به این ترتیب در محیط کوچک و در بسته، فضایی مناسب برای ارائه دستاوردهای هنر معاصر، بالاخص هنر مدرن به وجود آورد.
یکی از مهمترین فعالیتهای این هنرمند گردآوری آثار هنری سنتی ایران است. مخصوصاً جمعآوری تابلوهای نقاشی که به نقاشی قهوهخانه معروف شدهاند. مارکو، تنها بازماندگان نقاشی قهوهخانهای را در تهران یافت و از طریق سفارش پردههای نقاشی از آنها حمایت نمود تا دوباره نقاشی را شروع کنند و به آنها اسم نقاشان «دورهگرد» را داد. مارکو از ارزش و اهمیت نقاشی قهوهخانهای و علیالخصوص جایگاه ارزشمند نخستین بانیان آن - حسین قوللر آغاسی و محمد مدبر - به خوبی آگاه بود و با گردآوری آثار استادان این شیوه نقاشی - از قهوهخانهها و از گوشه و کنار کشور نمایشگاهی در «خانه ایران» پاریس ترتیب داد که سخت مورد استقبال قرار گرفت و سپس توسط موزهٔ نگارستان تهران خریداری گردید. بدین ترتیب نقاشی قهوهخانه به عنوان یکی از شاخههای هنرهای تجسمی در فرهنگ مردمی ما، توجه عموم را برانگیخت.
مارکو در سال ۱۹۵۸ (۱۳۳۷) به عضویت هیئت داوری بینالمللی دوسالانه ونیز برگزیده شد، در همین سال با ذکر این نکته که آثار گریگوریان شایستهٔ جایزه اول بینال بود، اما چون او در برپایی این نمایشگاه نقش را داشته است کارهایش خارج از مسابقه قرار میگیرند؛ لذا جایزه اول - مدال افتخاری نصیب وی نمیشود.
پس از مراجعت به ایران در فروردین سال ۱۳۳۷، به کوشش او و با همکاری اداره کل هنرهای زیبا، با الهام از دوسالانه ونیز، دوسالانه تهران را بنیان نهاد که این دوسالانه تا پنج دوره ادامه داشت.محل برپایی این دوسالانه در این سال، کاخ ابیض بود.
گریگوریان در سال ۱۹۶۲ (۱۳۴۱) به نیویورک رفت. جامعه هنرهای دیداری نیویورک روی شخصیت هنری گریگوریان سرمایهگذاری نمود و حساب باز کرد و او تبدیل به یک استاد در کارهای بافت و ترکیبی شد.
هنرمندی به نام ایلسا گتز از او حمایت نمود و مارکو با کار شبانهروزی موفق شد تا تعداد قابل توجهی از آثار کاهگلی خود را خلق نماید و از این طریق بتواند نظر گالری داران را برای راه اندازی نمایشگاه جلب نماید.
در سال ۱۹۷۰ (۱۳۴۹) مارکو به عنوان استاد میهمان، به دانشگاه تهران دعوت و به هیئت استادان دانشکده هنرهای زیبا پیوست.
گروه آزاد نقاشان و مجسمهسازان در آبانماه ۱۳۵۳ (۱۹۷۴) تشکیل شد و اعضا گروه عبارت بودند از:'' فرامرز پیلارام، میر عبدالرضا دریابیگی، مسعود عربشاهی، مارکو گریگوریان، سیراک ملکنیان، مرتضی ممیز و غلامحسین نامی.
این گروه چهار نمایشگاه ترتیب داد و در هر یک از آنها تجربههای جدید از هنرهای تجسمی را ارائه نمود که راه گشایی برای هنرمندان جوان گردید.
گروه آزاد نقاشان و مجسمه سازان اهداف خود را در کاتالوگ نمایشگاه، تحت عنوان «آبی» در موارد زیر برشمردهاند:
گروه آزاد نقاشان و مجسمه سازان حداقل سه بار در هر سال آخرین تجربیات خود را همراه با آثاری از هنرمندان میهمان، به نمایش میگذاشت.
در سال ۱۹۷۸ (۱۳۵۷) در زمان افتتاح موزه هنرهای معاصر، نلسون راکفلر کارهای گریگوریان را تحسین و چهار اثر از وی خریداری نمود. راکفلر یک اثر کاهگلی دیگر از گریگوریان از گالری گورکی نیویورک خریداری کرد و به موزهٔ هنرهای مدرن نیویورک بخشید.
مارکو مجموعهٔ ارزندهٔ خود را که از ایران برده بود، در این گالری به نمایش گذاشت. این مجموعه دربرگیرنده طیف وسیعی از آثار هنری قدیم و جدید ایران، از ساختهای مفرغی تا تابلوهای زندیه و قاجاریه و تابلوهای شاهنامهای آندره سوروگین (درویش) و نقاشیهای عامیانه ایران و پردههایی از نقاشان معاصر بود.
و در سال ۱۹۸۰ (۱۳۵۹) در نیویورک، «گالری گورکی» را به یاد نقاش ارمنی - آرشیل گورکی دایر نمود و نمایشگاههای مختلفی از آثار کاهگل در این گالری بر پا نمود.
بعد از آن مارکو گالری دیگرش را در منطقه ییلاقی گارنی با هدف دعوت از هنرمندان کشورهای مختلف برای خلق آثار خود دایر نمود. تا بحال هنرمندانی چند از کشورهای مختلف بدانجا رفتوآمد داشتهاند و آثاری که در آنجا خلق شده به نقاط مختلف دنیا برده شدهاند.
در روستای گارنی که در کوههای سر به فلک کشیده قرار دادر و زمانی شکارگاه خسرو پرویز بود با کمک مارکو گریگوریان کارگاه فرشبافی تأسیس گردید که طرحهای فرش جدید او را که الهام گرفته از نقشهای شوش و اورارتو است میبافند و بهطور کلی با نقشهای فرش ارمنی متفاوتند. برای او این فعالیت جدای از کارهای نقاشی و آثار تجسمی اوست.
آخرین فعالیتهای هنری او به جز «موزهٔ خاورمیانه» که اصلیترین فعالیت هنری اوست، شرکت در نمایشگاههای بینال گیومری (ارمنستان) و همچنین شرکت در «نمایشگاه گرجستان» بوده است.
مارکو دورههای مختلف فعالیت در زمینهٔ نقاشی داشته از جمله: تابلوهای پستامپرسیونیستی که پس از بازگشت از ایتالیا به وجود آورد، دورهٔ کورههای آدمسوزی اردوگاه آشویتس، دورهٔ مظاهر زندگی روزمره از قبیل دیزی، آبگوشت، نان سنگک، پسته و غیره، و در آخر دوره تابلوهای کاهگلی و آثاری که به آن تعلق دارند. بهطور کلی وی فردی پیشروتر از زمانهٔ خود بود.
او میگوید:
«هنرمند طی سالها با گردآوری مجموعهای از با ارزشترین آثاری هنری و با صرف مخارج زیاد به دنبال مامن اصلی میگردد. زمانی میرسد که احساس میکند مجموعهای از فرهنگ و هنر یک ملت را با خود دارد و اینک باید این ودیعه به تاریخ هنر ملت بازگردانده شود تا نمایشگر ریشههای گمشده آن باشد.»
وی مجموعهٔ کمنظیر را که طی چهل سال گردآوری شده بود بالغ بر پنج هزار قطعه است را در سال ۱۳۷۲ ۱۹۹۳ به نام «موزه خاور نزدیک سابرینا و مارکو گریگوریان» در ارمنستان دایر نمود.
آثار گریگوریان در موزهها و چندین مجموعه شخصی و عمومی نگهداری میشوند از آن جمله اند:
آثار او در موزه هنرهای مدرن نیویورک، موزه ملی ایتالیا در رم، موزه هنرهای معاصر تهران و موزه هنرهای معاصر کرمان، موزهٔ ملی ارمنستان، موزهٔ سردارآباد ارمنستان، موزهٔ هنرهای مدرن ارمنستان، موزهٔ پاراجانف ارمنستان و همچنین در مجموعههای شخصی نلسن راکفلر (شاهکارهای هنر مدرن نیویورک)، مجموعهٔ بانک مرکزی قبرس نیکوزیا و
طی این سالها مارکو نمایشگاههایی را در ایروان، قبرس، آلمان، گرجستان و اردن برگزار کرد.
وی نمایشگاههای انفرادی نیز برگزار کرد که عبارتنداز:
مارکو در کنار نقاشی به هنرپیشگی نیز پرداخته است. وی با نام هنری گریگوری مارک به عنوان هنرپیشهٔ نقش اول در هشت فیلم ایرانی به نامهای شهر بزرگ، آرامش قبل از طوفان، کلید، گرگ صحرا، طلای سفید، گذرگاه آخر، مردی در طوفان، و مأموریت امکانناپذیر بازی کرده است. در سال ۱۳۵۳، درست در زمانی که در ایران به عنوان هنرپیشهای موفق شناخته میشد، از کار بازیگری در سینما کنارهگیری کرد
خسرو پرویزی در سال ۱۳۳۹ مارکو گریگوریان به خاطر تیپ سینمایی و شباهتش به بازیگران معروف آمریکایی، ریچارد ویدمارک و گریگوری پک، برای بازی در فیلم جدیدش، آرامش در قبل از طوفان، انتخاب کرد و پای مارکو به سینما باز شد و شهرت یافت … او با نام هنری مارک گریگوری به عنوان هنرپیشه نقش اول در هشت فیلم ایرانی بازی کرده است.
مارکو گریگوریان در سال ۱۹۵۵ م به رم بازگشت و با فلورا آدامیان ازدواج کرد؟ و سال بعد تنها دخترش سابرینا به دنیا آمد. البته این ازدواج بیش از چند سال طول نکشید و به طلاق انجامید.
در ژوئن ۱۹۸۶ (خرداد ۱۳۶۵) تنها دخترش، سابرینا، به علت حمله قلبی درگذشت.
این اتفاق شوم ضربه مهلکی به زندگی هنرمند وارد آورد.
مارکو گریگوریان در روز ۶ اوت ۲۰۰۷ در اثر حمله دزدانی که به قصد ربودن اموالش به خانهاش در ناحیه آرابکیر شهر ایروان، ارمنستان حمله کرده بودند مدتی در بیمارستان بستری شد و سه هفته بعد در روز دوشنبه ۲۷ اوت ۲۰۰۷ (۵ شهریور ۱۳۸۶) اثر ایست قلبی، در سن ۸۲ سالگی درگذشت و در روز ۱ سپتامبر در آرامستان پانتئون به خاک سپرده شد.
{{cite web}}
: Cite has empty unknown parameter: |registration=
(help)