پرویز مشکاتیان(Parviz Meshkatian)
پرویز مشکاتیان (۲۴ اردیبهشت ۱۳۳۴ – ۳۰ شهریور ۱۳۸۸) آهنگساز، موسیقیدان، استاد دانشگاه، پژوهشگر و نوازندهٔ سنتور اهل ایران بود. او به نواختن سهتار نیز آشنایی داشت. بهباور بسیاری او یکی از بزرگترین آهنگسازان و نوازندگان سنتور ایرانی در دوران معاصر بهشمار میآید. وی در گشودن راه شعر نیمایی به موسیقی اصیل ایرانی و پرورش نوازندگان جدید نقش قابلتوجهی داشت و خود جزو نسل طلایی موسیقی پس از انقلاب محسوب میشود.
مشکاتیان همسر افسانه شجریان، دختر محمدرضا شجریان، بوده و صاحب دو فرزند به نامهای آوا و آیین است. وی در دههٔ ۱۳۷۰ از افسانه شجریان جدا شد.
زندگی و فعالیت هنری
پرویز مشکاتیان در سال ۱۳۳۴ در نیشابور زاده شد. او مقدمات موسیقی را از ششسالگی نزد پدرش، حسن مشکاتیان، که استاد سنتورنوازی و آشنا با ویولن و سهتار بود، آموخت. در ۸سالگی اولین کنسرت خود را در دبستان امیرمعزّی نیشابور اجرا کرد. او در این اجرا چهارمضراب شور حبیب سماعی را نواخت. بعد از آن بارها در جشنوارهٔ موسیقی اردوگاه رامسر شرکت کرد و در تمامی آنها به رتبههای ممتازی دست پیدا کرد. وی آموختن موسیقی را در طول تحصیل در زادگاهش، نیشابور پی گرفت و تا پایان دورهٔ متوسطه همچنان در پیشگاه پدر به فراگیری و تمرین مشغول بود.
او در سال ۱۳۵۳ وارد دانشکدهٔ هنرهای زیبا در دانشگاه تهران شد و به آموختن ردیف میرزا عبدالله نزد نورعلی برومند و ردیف موسیقی سنتی نزد داریوش صفوت پرداخت. وی همزمان با آموزش ردیف، مبانی موسیقی ایرانی را نزد اساتیدی چون محمدتقی مسعودیه، مهدی برکشلی، عبدالله دوامی، سعید هرمزی و یوسف فروتن فرا گرفت. او نوازندگی سنتور را در مرکز حفظ و اشاعهٔ موسیقی بهصورت بسیار جدی ادامه داد و توانست در نوازندگی این ساز به مهارت ویژه و چشمگیری دست پیدا کند و همچنین توانست کارهای بزرگ فراوانی را در زمینهٔ آهنگسازی و نوازندگی سنتور بهویژه در زمینهٔ ساخت قطعات همنوازی (ارکسترال)، تصنیف و نیز تکنوازی انجام دهد. وی در سال ۱۳۵۴ در آزمون موسیقی باربد که به ابتکار نورعلی برومند برگزار میگردید، بههمراه پشنگ کامکار مقام نخست در رشتهٔ سنتور و همراه با داریوش طلایی، مقام ممتاز در ردیفنوازی را به دست آورد. مشکاتیان در این سالها، کنسرتهای متعددی با خوانندگانی چون پریسا و هنگامه اخوان اجرا کرد. او در سال ۱۳۵۶ گروه عارف را تشکیل داد.
مشکاتیان از سال ۱۳۵۶، همکاری با رادیو را زیر نظر هوشنگ ابتهاج آغاز کرد با این حال پس از واقعهٔ ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ از رادیو استعفا داد و مؤسسهٔ چاووش را با همکاری هنرمندان گروه عارف و شیدا تشکیل داد. سپس با همکاری شهرام ناظری، تصنیف «مرا عاشق» را بر روی شعر مولانا ساخت. از سال ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۶۷ و بعدتر در اوایل دههٔ ۷۰ با محمدرضا شجریان همکاری داشت که نتیجهٔ این همکاری، آثار ماندگاری چون بیداد، آستان جانان، سِرّ عشق، نوا، دستان، گنبد مینا، دود عود، جان عشاق و قاصدک بود. وی در اکثر این آثار، بهعنوان آهنگساز و نوازندهٔ سنتور (در سِرّ عشق بهعنوان نوازندهٔ سهتار و در جان عشاق و دود عود فقط آهنگساز) همکاری داشت.
او همچنین کارهای بسیار پرباری با نوازندگانی چون حسین علیزاده (سرپرست گروه عارف و گروه شیدا) و محمدرضا لطفی (سرپرست گروه شیدا) دارد. پس از قطع همکاری با محمدرضا شجریان، وی با خوانندگانی چون علی جهاندار، ایرج بسطامی، علیرضا افتخاری، حمیدرضا نوربخش، علی رستمیان و شهرام ناظری همکاری کرد.
مشکاتیان از سال ۱۳۷۶ اجراهای صحنهای و انتشار آلبوم را متوقف کرد و تا تابستان سال ۱۳۸۴ کنسرتی در کشور اجرا نکرد.
یکی از واپسین کارهای وی آلبوم تکنوازی تمنا بود که در سال ۱۳۸۴ نواخت و منتشر کرد. همچنین وی در روزهای ۶ تا ۹ آذر ۱۳۸۶ بهعنوان سرپرست گروه عارف کنسرتی در تهران برگزار کرد که حمیدرضا نوربخش بهعنوان خواننده در آن شرکت داشت.
از آثار مشکاتیان، کتابهای فراوانی منتشر شدهاست. از این کتابها میتوان به اثرهای بیست قطعه برای سنتور، گل آئین، گل آوا، سُل آیین، مجموعه تصانیف، بیداد، لاله بهار، و مجموعه کتابهای شعر بیواژه اشاره نمود.
سبک نوازندگی و آهنگسازی
قطعات پرویز مشکاتیان به چند الگوی ساختاری تقسیم میشوند که عبارتند از: پیشدرآمد، چهارمضراب، ضربی، چندمضراب، مضرابپرانی، رنگ، تصنیف، ترانه و آثار تنظیمشدهٔ تلفیقی برای گروه بزرگ سازهای ایرانی و جهانی.
نکتهٔ مهمی که در اکثر تصانیف پرویز مشکاتیان دیده میشود، انتخاب شعر مناسب با دستگاه مورد نظر است. وی همچنین به مرکب نوازی (مدولاسیون)، که یک اصل مهم و فنی در موسیقی است، بسیار بها میداد. چهارمضرابهای ساخته مشکاتیان سرشار از ملودیهای متنوع است. سرعت در نوازندگی و در عین حال دقت بالا به طوریکه همهٔ نتها، شفاف و واضح اجرا شوند نیز از خصوصیات نوازندگی او بود.
حسامالدین سراج میگوید: «پرویز مشکاتیان تجربهٔ پیشینیان خود را با نوآوری و خلاقیتی که در وجودش بود به هم پیوند زد. او آثاری ساخته که پیچیدهتر از شیوههای قبلی و به موازات آن دارای حال هستند، یعنی جنبهٔ حال و تعمقی را که در موسیقی ایرانی وجود دارد با تکنیک نوازندگی سنتور با هم جمع کردهاست. اما عاملی که پرویز مشکاتیان را از همترازان او متمایز میکند یا بهتر بگوییم او را بهعنوان یک نوازنده و آهنگساز شاخص مطرح میکند، عامل ارتباط هنر با مسائل اجتماعی است. او راجع به اثر چه با کلام چه بیکلام فکر میکرد و روی اثرش بهخوبی کار میکرد و در واقع اثر خود را بهصورت قوی و بینقص آماده و عرضه میکرد بهطوری که هم شنونده تحت تأثیر کار او قرار میگرفت و هم اهل فن کار او را با علاقه دنبال میکردند.»
کیوان ساکت در مصاحبهای گفتهاست: «مشکاتیان همواره به نوازندگی قوی و قدرت ریتم تأکید داشت. وی پیشینهٔ تاریخی و فرهنگی ایران را میشناخت و میتوان گفت بازیهای ریتمیک بعد از صبا متعلق به زنده یاد مشکاتیان بود.» ساکت معتقد است که مشکاتیان، بیش از دو دهه یکهتاز سنتورنوازی و تصنیفسازی معاصر بودهاست. او آلبومهای بیداد، نوا، دستان و آستان جانان را که با همکاری شجریان بودهاست از جاودانهترین آثار مشکاتیان میداند.
درگذشت
پرویز مشکاتیان در تاریخ ۳۰ شهریور سال ۱۳۸۸ در منزلش در تهران و در سن ۵۴ سالگی بر اثر نارسایی قلبی درگذشت. پیکر او صبح پنجشنبه ۲ مهر ۱۳۸۸ از مقابل تالار وحدت تشییع شد. در مراسم تشییع پیکر او او نمایندهٔ وزیر ارشاد نیز سخنرانی کرد که با مخالفت حضار روبهرو شد؛ در طی سخنرانی وی حاضران سوت و کف میزدند تا مانع سخنرانی نمایندهٔ وزیر ارشاد شوند. همایون شجریان در این مراسم تصنیف قاصدک از ساختههای پرویز مشکاتیان را اجرا کرد. داریوش پیرنیاکان سخنگوی خانهٔ موسیقی و نوازندهٔ تار و سهتار گفت: «امروز سخن مشکاتیان را دربارهٔ خودش تکرار میکنیم: مرگ او در اعوجاج هنر نه یک اتفاق غمانگیز، بلکه یک فاجعه بود.» محمدرضا درویشی آهنگساز، پژوهشگر موسیقی و مؤلف دایرةالمعارف سازهای ایران نیز گفت: «در بزرگی پرویز مشکاتیان شکی نیست و ما امروز بهجای تعریف و توصیف او باید سؤالات جامعهٔ موسیقی را دربارهٔ کمتوجهی به بزرگانی چون مشکاتیان و فرهنگ و موسیقی ایرانزمین مطرح کنیم.» آیین مشکاتیان، پسر پرویز مشکاتیان، نیز در سخنان خود تنها از حاضران خواست پیکر پدرش را در آرامش و سکوت همراهی کنند.
همچنین مراسم تشییع پیکر پرویز مشکاتیان در روز ۴ مهر در زادگاهش نیشابور، از مقابل ادارهٔ فرهنگ و ارشاد و با حضور جمعیتی نزدیک به ۱۵ هزار نفر برگزار گردید. در این مراسم که هنرمندانی همچون حسین علیزاده، محمدرضا درویشی، همایون شجریان، کیوان ساکت، حمیدرضا نوربخش، علی رستمیان، محمدرضا رستمیان، شروین مهاجر و پژمان طاهری حضور داشتند، گروهی از دانشجویان دانشکدهٔ هنر نیشابور بهنشانهٔ عزا تعدادی از سازهای خود را کفنپوش کرده بودند. گروه موزیک شهر نیشابور در طول مراسم تشییع مارش عزا اجرا میکرد. پیکر پرویز مشکاتیان پس از مراسم تشییع و خواندن نماز در مسجد جامع نیشابور، در محوطهٔ بیرونی باغ عطار و در جوار مقبرهٔ عطار نیشابوری به خاک سپرده شد.
در سوگ مشکاتیان
بهرام بیضایی در سوگ مشکاتیان نوشت:
محمدرضا شفیعی کدکنی نیز چنین سرود:
محمدرضا شجریان نیز شعری از نیما یوشیج را در سوگ مشکاتیان منتشر نمود:
خبر درگذشت پرویز مشکاتیان را در بهت و اندوهی سخت شنیدم. هنوز باور ندارم که ما را تنها گذاشتهاست. پرویز مشکاتیان برای روزگار ما نغمههای بسیار پرداخت و یاد آن سالها را با هنر خود در حافظهٔ ما ثبت کرد. موسیقی او در فراز و نشیب روزگار همراه ما بود، با محنت ما گریست، با شادیهای ما شادی و با شور و امید ما همدلی کرد. در آثار او صدای قلبی را میتوان شنید که برای وطن و آزادی میتپد. کمتر هنرمندی را توان آن است که رنجها و آرزوهای مردمش را در هنر خویش بازتاباند و ترجمهٔ صادق و راستین زمانهٔ خود باشد. پرویز یکی از این اندک شماران است، موسیقیدانی که ذوق تصنیفسازیش، مهارت گروهنوازیش، لطافت شاعرانهاش و تعهدش به آرمانهای مردم، خاطرهٔ او را در هنر ایرانزمین ماندگار خواهد ساخت. من مرگ هنرمندی چنین را باور ندارم. پرویز مشکاتیان در قلب و ذهن ما زنده است.
سید محمد خاتمی در پیامی درگذشت پرویز مشکاتیان را تسلیت گفت. در بخشی از این پیام آمدهاست: «دستانسرای توانا اینک به تاریخ پیوستهاست، ولی یاد و نام او و آثار گرانسنگش سرمایهٔ بزرگی برای همهٔ فرهنگدوستان و هنرشناسان و خداپرستان انساندوست است.»
هوشنگ ابتهاج در محفل نکوداشت مشکاتیان گفت: «پرویز مشکاتیان همانگونه که مدارج عالی را در موسیقی و فرهنگ و توسعهٔ هنر واقعیِ سنتی در کشور در کمترین زمان و بهسرعت برق و باد پیمود و در این عرصه شتابان و رونده بود، در سفر به دیار باقی و آنجهانی نیز شتاب و سرعت داشت و خیلی زود به مقصد و مقصود رسید.»
در نگاه دیگران
محمدرضا شجریان در رابطه با مشکاتیان میگوید: «در آثار او صدای قلبی را میتوان شنید که برای وطن و آزادی میتپد. کمتر هنرمندی را توان آن است که رنجها و آرزوهای مردمش را در هنر خویش بازتاباند و ترجمهٔ صادق و راستین زمانهٔ خود باشد.»
بیژن کامکار در آیین اختتامیهٔ دومین جشنوارهٔ موسیقی صبا در آذر ۱۳۹۸ در بزرگداشت مشکاتیان گفت: «پرویز خیلی خوشتیپ بود. شیک زندگی میکرد و قطعات شیکی هم میساخت. در جشن هنر بیشتر با پرویز مشکاتیان آشنا شدم. در آهنگ «آمدهای پر آتش» با صدای شهرام ناظری با پرویز همکاری کردم. برای این قطعه پرویز به من گفت: «دفخور این آهنگ خوب است و در زمان ساخت اثر همیشه صدای دفِ تو توی گوشم بودهاست». به پرویز گفتم «چگونه این آثار را خلق میکنی؟» به من گفت: «این آهنگها از بچگی درون من بود؛ نمیدانستم چگونه این آثار را خلق کنم اما حالا این علم را پیدا کردهام». یکی از نقاط قوت پرویز تسلطش به ادبیات ایران بود.»
حسین علیزاده در برنامهٔ نیستان رادیو فرهنگ گفت: «مشکاتیان به این دلیل که در خانوادهای فرهنگی و اهل موسیقی بزرگ شده بود، موسیقی را روان میساخت. از کودکی موسیقی در درونش شکل گرفته بود. آثار وی به سنتها پایبند است ولی طراوت و تازگی خاصی دارد. هر کسی با طبیعت خودش اثری را بوجود میآورد، آثار مشکاتیان نیز به ریشهها وصل است ولی سنتش تکراری نیست. وی بنیان موسیقی را تغییر نداده ولی حس خودش را در کارهایش گذاشتهاست. مشکاتیان اواخر عمر گوشهگیر شده بود ولی همچنان طناز بود. کسی که موسیقی او را گوش میکند غمگین نمیشود. این نوازنده بزرگ نگاه طنز به زندگی داشت، حتی میتوان گفت اگر هم آثارش غم داشت غمی سازنده بود. وی در آخرین روزهای زندگیاش به کنسرت من آمد و در پشت صحنهٔ اجرا به من گفت حال روحیام خوب است و تصمیم دارم دوباره با هم کار کنیم. من مدتها منتظر شنیدن این جملهٔ امیدوارکننده از او بودم اما این امید فقط در حد حرف باقی ماند و او خیلی زود از بین ما رفت.»
پژمان طاهری نوازندهٔ سنتور و آهنگساز معتقد است که تنها یکی از آلبومهای مشکاتیان، بهعنوان مثال آستان جانان، برای ماندگار شدن کافیست. اما با این وجود مشکاتیان بهطرز عجیبی، غریبمانده و مظلوم واقع شده بود.
در نظر علیرضا جواهری یکی از نکات بارز و برجسته در آثار و افکار پرویز مشکاتیان تسلط او بر ادبیات کهن و معاصر ایران بود. مطالعهٔ بسیار در مورد سبکهای ادبی و هنری بهخصوص فلسفهٔ هنر باعث شدهبود دیدگاهی متفاوت و برجسته را در افکار و آثار او شاهد باشیم. توجه ویژه به درونمایهٔ اشعار و تطابق آنها با حالوهوای اجرایی هر گوشه و دستگاه و آواز، باعث ایجاد مجموعههایی منظم و منسجم هم در بخشِ سازی و آوازی و هم طراحی ساختاری آثار بر همین اساس بود.
مجید درخشانی میگوید: «ساز مشکاتیان نه تنها بر سنتورنوازان که بر همهٔ همنسلانش تأثیرگذار بود و هنوز زمان میخواهد تا کسی این ردپاها را کشف کند و آثار او را بشناسد. اما در این میان خوشحالم که مشکاتیان در زمان حیاتش مورد لطف همگان و بهخصوص مردم قرار گرفت و آثارش بهخوبی شنیده شد.»
کیوان ساکت نوازندهٔ تار و آهنگساز در اظهارنظری عنوان کرده که: «مشکاتیان نابغهٔ ریتم بود و از زیرِ پنجههایش ریتم فوران میکرد. هیچکدام از هم قطارهایش به پای او نمیرسیدند و بارها به او گفتم که به او حسودی میکنم. مشکاتیان بسیار زیبا ملودی و ریتم را هدایت میکرد و باید او را «شاعر سنتور» نامید زیرا بر تاریخ و فرهنگ ایران مسلط بود.»
دیدگاهها
سنت و نوآوری
مشکاتیان میگوید: «نخستین سنتگذار، نخستین نوآور نیز بودهاست وگرنه سنت به وجود نمیآمد. پس اگر بخواهیم سنت را از این دیدگاه تعریف کنیم، سنت نتیجهٔ آداب و رسوم و عادات و خلقیات و تپشهای دورهای است که بازگوکنندهٔ خصوصیات گذشته و حال است. از این رو، سنت از آنجا قابلتحلیل و بررسی و بازشکافت و بازشناخت است که سابقهٔ پیدایش آن به جمع بازمیگردد نه به یک نفر. در واقع، برای هر حرکتی وجود سنت ضروری است. برای شناخت حال هم، شناخت گذشته روشنگر حرکت خواهد بود؛ بنابراین، نوآور مقبول و موفق کسی خواهد بود که نه تنها به سنت احترام بگذارد بلکه کاملاً آن را شناخته، در نور دیده، و از آن گذشته باشد. نوآوری که بتواند حرکت کند و زبان و ضربان اجتماع و مردمش و پیرامونش باشد نمیتواند از سنت جدا باشد. پس، اولین سنتگذار حتماً یک نوآور بودهاست وگرنه آفریدهاش سنت نمیشد و در اجتماع رواج پیدا نمیکرد.»
استفاده از سازهای بینالمللی
مشکاتیان در مصاحبه ای در سال ۱۳۷۲ گفتهاست: «ساز یک وسیله است و هدف نیست. شما اگر پیام یا احساسی را که دارید بهوسیلهٔ مثلاً ترومبون بتوانید راحتتر بیان کنید، در استفاده از آن اصلاً مسئلهای پیش نمیآید و به جایی برنمیخورد. فقط باید نتیجهٔ کار زیبا باشد. اشکال کار در این است که بعضی از بچهها برای آن که فقط نوآوری کرده باشند، شکل را به هم میریزند و به محتوا کاری ندارند. ولی اگر محتوائی غنی در کار باشد، با همان شکل دلپذیری که مورد نظر شماست، همان چیزی میشود که همه به دنبالش هستیم.»
تهاجم فرهنگی
بهباور مشکاتیان پس از انقلاب ۱۳۵۷ به موسیقی بهعنوان هنر پرداخته نشدهاست و حتی ساز را که متعلق به فرهنگ چندینهزارسالهٔ ایرانی است در رسانهٔ ملی نشان نمیدهند و برای جهانی کردن موسیقی ایرانی همت نمیگمارند؛ کسی که در زمان انقلاب کودک بوده تا به امروز ساز ایرانی را از رسانهٔ ملی ندیده و نسبت به آن شناختی ندارد، بدیهی است که همین امر موجب تهاجم فرهنگی میشود.
پایان همکاری با شجریان
مشکاتیان در مصاحبهای عنوان میکند: «اگر من تغییر کردهام، شجریان هم تغییر کردهاست؛ یعنی نمیشود گفت که این وسط فقط یک نفر تغییر کردهاست. اگر صادقانه بین دهههای پنجاه، شصت، هفتاد، اتفاقاتی بین مشکاتیان و شجریان افتاده که کارهایشان تأثیرگذار بوده، باید آن را در ریشههای اجتماعی و تاریخی جستوجو کرد. باز هم تأکید میکنم که مسائل شخصی در آن زمان که شما با یک جامعهٔ هنری سروکار دارید، نمیتواند بهگونهای جدی و پررنگ باشد که اساس مولفهها را تغییر دهد. بهقولی که میگویند: خاکی بیخته / نم آبی بر آن ریخته / نه کف پای را از آن دردی / نه پشت پای را از آن گردی.»
تصنیف خطهٔ ایران و ایرج بسطامی
مشکاتیان دربارهٔ تصنیف خطهٔ ایران که با شعری از ملکالشعرای بهار ساخته، گفتهاست: «یک چیزی در نهانخانهٔ ذهن هر ایرانی هست و آن ایران است که برای آن جانفشانی میکنند، آهنگسازی میکنند، اشک میریزند و بهموقع هم شمشیر میکشند. زمانی که ایرج وطن من را خواند اشک مرا درآورد. از آن زیباتر نمیشد این اثر را خواند؛ بهخاطر اینکه تا از ایران صحبت میشد اشکش درمیآمد. او ای خطهٔ ایران مهین ای وطن من را حس میکرد که یعنی چه، برای همین با آن شکوه و عظمت و البته توانایی اجرایش توانست کار را اجرا کند. من افتخار میکنم یا تنها افتخارم این است که این اثر از طرف سازمان ملی یونسکو بهعنوان سرودی رسمی انتخاب شد. من به یونسکو کاری ندارم ولی به ایرج، ملکالشعرا و ایران خیلی کار دارم.»
همسایگی با بزرگان موسیقی ایران
مشکاتیان دربارهٔ چگونگی ساخت آلبومهای دود عود، جان عشاق و گنبد مینا گفتهاست: «اوایل دههٔ ۶۰ در خانهٔ مصفایی ساکن بودم. عصر یکی از روزهای سال ۶۳ کامبیز روشنروان، به خانهٔ ما آمد و وقتی گلها را دید گفت: من همیشه فکر میکردم این ملودیهای زیبا را از کجا میآوری که با دیدن این فضا و گلها دانستم. از طرف دیگر همسایه روزی پیش من آمد و گفت: عازم کانادا هستم و میخواهم خانه را اجاره بدهم و شما اگر آشنایی دارید معرفی کنید، من هم به آقای روشنروان زنگ زدم و گفتم: «کامبیز! میخواهم کاری کنم که زیباترین ملودیها رو بسازی! عصر همان روز قرارداد بسته شد و دو هفته بعد از آن روشنروان همسایهٔ ما شد و دود عود حاصل دو سال همسایگی ما بود. بعد هم به محلهٔ دیگری رفتم و خانهای ساختم. حسین علیزاده، محمدرضا درویشی و بیژن کامکار آمدند و از آن محله خوششان آمد و کمکم ساکن همان محله شدند. کارهایی مانند جان عشاق و گنبد مینا حاصل همسایگی با درویشی بود. اگر میبینید با علیزاده کار مشترکی نداشتیم، به این علت بود که همانسالها ایشان دعوت شدند برای تدریس در دانشگاه برکلی آمریکا. ایشان وقتی هم رفتند خانه را به کیهان کلهر دادند.»
موسیقی کلاسیک غرب
مشکاتیان خود را کاملاً مؤمن و معتقد به گفتهٔ نیجه میداند که «برای پدیدآوردن اثری ماندگار، کاری تماموقت لازم است.» به همین جهت کمتر مجال موسیقی گوش کردن داشتهاست. اما انتخابش برای شنیدن، موسیقی کلاسیک غربی بودهاست. میگوید: «من آرشیو موسیقی کلاسیکم از موسیقی ایرانیم بیشتر است و هرکدام از آنها برای من جاذبهٔ خاص خودش را دارد؛ مثلاً مالر را از نظر ارکستراسیون میپسندم و آثار بلا بارتوک، گریگ و البته باخ را دوست دارم.»
آثار
آثار صوتی
آثار چاپشده
برخی از مهمترین قطعات ساختهشده توسط استاد پرویز مشکاتیان از سوی علیرضا جواهری نتنویسی و به بازار موسیقی عرضه شدهاست.
قدردانی و جوایز
- مقام نخست در رشتهٔ سنتور و مقام ممتاز در ردیفنوازی در آزمون موسیقی باربد
- در مراسم جشن خانهٔ موسیقی ایران در ۲۳ مهر ۱۳۸۶، لوح تقدیر از یک عمر فعالیت هنری توسط محمدرضا شجریان بهعنوان رئیس شورای عالی خانهٔ موسیقی به پرویز مشکاتیان داده شد.
- کسب رتبهٔ نخست فستیوال جهانی موسیقی روح زمین در کشور انگلستان.
- کسب رتبهٔ نخست فستیوال جهانی موسیقی صدای روح کشور ایتالیا (کاست لحظهٔ دیدار نزدیک است)
جستارهای وابسته
- موسیقی ایرانی
- فهرست اهالی نیشابور
پانویس
پیوند به بیرون
- وبگاه رسمی پرویز مشکاتیان
- هنر موسیقی ایرانی
- پرویز مشکاتیان (زندگی و مرگ)
- مراسم هفتمین روز درگذشت پرویز مشکاتیان در نیشابور
- تصویر سنگ قبر استاد مشکاتیان در محوطه بیرونی باغ عطار
- خاموشی مضرابهای چالاک؛ سالمرگ پرویز مشکاتیان
- محمود خوشنام: موسیقی سنتی درگذار زمان؛ گفتگویی منتشر نشده با مشکاتیان
- خانه استاد مشکاتیان در نیشابور تخریب شد
محتوایی که مشاهده میفرمایید به صورت مستقیم از سایت ویکیپدیا برداشته شده است و تیم کاکادو هیچگونه مسئولیتی در قبال تولید و انتشار آن ندارد.